آن زمان که شیطان خدا می شود قسمت اول
و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین
بسم الله الرحمن الرحیم
روزگاری نه چندان دور یعنی تا همین دو دهه پیش ادبیات و شعرهای جهان را که نگاه می کردی آکنده از عشق و محبت و دوستی بود، فیلم ها و کارتون ها آموزه هایی از انسانیت و مهربانی داشت.انسانها اگر دینی هم نداشتند حداقل به انسان بودن خود پایبند بودند.
ولی امروز، هر روز که بیشتر می گذرد، معادلات عوض می شوند و رفته رفته خشونت، سکس، جنون و خرافه پرستی جای ارزشها را می گیرد.
اشعار پر شور اما بی شعور، پر از نفرت و کینه می شود و فیلم ها آکنده از جادو و جنبل های عجیب و غریب.کارتون هایی که مخاطبان آن کودکانیست معصوم با ضمیری آماده پذیرش ، انباشته است از صحنه ها ی پر خشونت و غیر انسانی و سیاه ...
اینجایست که اگر کمی در صحنه دقیق شوی دست نه پنهان که پیدای شیاطین و حتی خود ابلیس را که بازی گردان اصلی نمایش است را خواهی دید!
اینجا زمانه زمینیان است.اینجا عصر عصبیت و عصیان است. اینجا آخرالزمان است.
با استمداد از حضرت حق و درود بر روح پاکان خاصه دردانه هستی، حضرت مصطفی و باب پر فتوج او علی مرتضی و دوازده سلاله زلال نور این مطالب را در چند پست به محضر چشمان دوستان تقدیم می دارم.
باشد که مقبو حضرت حق و قلب نازنین حضرت منجی واقع شود
دعایمان کنید!
قسمت اول!
شیطان و دکترین قلب
در گذشته همگان از شیطنت و شیطانیت گریزان و هراسان بودند و نیروهای خارج از محدوده عقل را به سحرو شیطان منتسب می کردند.دادگاه های انگیزاسیون در غرب و آدم سوزی های گسترده هم دقیقا ناشی از همین مطلب بود.
استراتژی شیطان در آن روزگار، قلب حقایق، خوب و عقلانی و حتی خدایی نشان دادن بدی ها و زشتی ها بود و هزاران جرم و جنایت در لفافه های خیر و خوبی انجام می شد.
آن روز ها هیچ وقت شیطان نمی گفت:
" شیطان موجود خوبی است!".
هیچ وقت نمی گفت :
"پاکی بد است!"
بلکه پشت سر عده ای پنهان می شد و حتی از زبان آنها شیطانیت را هم می کوبید تا اهداف خود را راحت تر بتواند پیاده کند.
اما امروز، علنا" و بی هیچ ستر و حجابی وارد میدان می شود و عملا"صحنه گردانی این نمایش پر هرج و مرج را در دست می گیرد:
موسیقی های رایج امروز از انواع گروه های متالیکا، خوانندگان کذایی مثل امینم، مانسون و... همگی به تقدیس شیطان و نفی علنی ارزشها می پردازند.
شوهای هزار نفری که در آنها مقدسات و نماد های مقدس مسیحیت را آتش می زنند، خون می خورند، به مسیح و خدای مسیح فحش می دهند و خاکسارانه به حضرت شیطانشان، عرض بندگی می کنند.
قتل و تجاوز و فحشا، هرزگی و توحش، از اعمال عبادی بدیهی اشان است.
فیلم هایی ساخته می شود که در ماورای ظاهر فریبنده تکنولوژیکی ، ذاتیت شیطان مورد تاکید قرار میگیرد و خداوند به عنوان تماشاچی بی اراده یا به گوشه ای رانده می شود و یا اصلا خبری از او نمی شود چنانکه گویی وجود خارجی ندارد.
فیلم هایی که در آنها برتری با نیروهای پلید و ظلمت فراگیر است و در نهایت نظم نهایی به دست همان شیطان برقرار می شود: ارباب حلقه ها، کنستانتین، هری پاتر، گابریل، ماتریکس . . .
یا فیلم هایی که غول های بی شاخ و دم آنگولاساکسون مثل آرنولد و ژان کلود و ویلیس و . . . تقدیر جهانی را رقم می زنند . یعنی جهانی که آمریکا کدخدای آنست دیگر نیازی به خدا ندارد!
ادامه دارد...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ